{خـوش} بـہ حـالـش !

خـوش بـہ حـال اونـے ڪـہ

سـالـهـا بـعـد وقـتـے در {آغـوشـت} آرام گـرفـتـہ اسـت ،

زیـر گـوشـش زمـزمـہ مـیـڪـنـے :

قـبـل تـر از اوهـا ،

همـہ {سـوء تـفـاهـم} بـودنـد . . .



+سلـام....! :)

+این که یه نفر خوبی هات ُ فراموش کرده...دلیل نمیشه که تو خوبی کردن ُ فراموش کنی :)

+ای بابا.......دقت که میکنم میبینم در همه ی موارد به تناقض میرسم....!مشکل دارم منم ـآ...!

+روزام...فکر کنم داره سخت میگذره...دوست دارم سریعتر عید بیاد

+عید بیاد و تکلیف من مشخص بشه....!دلم میخواد زود تر مشخص بشه اما خوب قول دادم!

+کاش آدما میدونستن اگه چیزی رو به روشون نمیاری...واسه سادگیت نیس...! :| (مخاطب خاص)

+درباره ی اون شک ـه هم به تناقض رسیدم...یه بار دریافتم که میگه آره...یه بار نه....اصن به من چه! :)

+امروز رفتیم دفتــــر...پیش خانوم باسخـا....ینی مدیر به این میگن...اون کی بود آخه قبل این...!

+حالم از زمانی بهم میخوره..مدیر نبود که...!فقط بلد بود از ما شهریه بگیره و بگه بودجه نداریم...

+خو اون پولا رو کدوم گوری میبردی که بودجه نداشتیم!

+اما خانوم باسخـا.....شدیدا بفکره...!با این کاری که کرد پیش خودم گفتم کاش زودتر زمانی بازنشسته میشد

+ یا من کوچیک تر بودم که مثلا امسال یا سال بعد میومدم این مدرسه!

+هعـی...دلمـان پـر اسـت دوستـان!

+به امیـد تو...:)

+بـدرود :)